بعثت مبارک

m

آقای رفسنجانی ، منهم تردید دارم!

 
« آنچه من مي‌فهمم و راه‌حل از آن بيرون مي‌آورم اين است كه اواخر دوران تبليغات دچار ترديد شديم، يعني افرادي پيدا شدند كه ترديد كردند و هر دليلي اعم از تبليغات نادرست و يا عمل نادرست صدا و سيما و يا چيزهاي ديگر باعث شد بذر ترديد در ذهن مردم پيش بي‌آيد و ما ترديد را بدترين مصيبت مي‌دانيم.
البته دو جريان وجود دارد، بدين‌صورت كه يك عده قاطع هستند، ايستاده‌اند و كار خودشان را مي‌كنند و عده ديگر هم كه كم نيستند و بخش زيادي از مردم فهيم كشور ما را تشكيل مي‌دهند مي‌گويند ما ترديد داريم و براي رفع ترديد آنها بايد كار كنيم. »
آنچه خواندید قسمتی بود از سخنان حجة الاسلام رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه.
درباره ی آن مقدار از سخنان ایشان که تا کنون منتشر شده نکته ی خاصی قابل ذکر نیست و من تنها به نکات زیر بسنده می کنم :
۱- یقینا انتظارات خيلي از تندروها مثل موسوي ، خاتمي و كروبي از سخنان ايشان برآورده نشده است چون آنان انتظار شنيدن حرفهاي صريح تر و تند تري را داشتند اما اينكه چرا هاشمي آنگونه كه رفقاي گرمابه و گلستانش انتظار داشتند حرف نزده است مي تواند بخاطر يكي از دو دليل زير باشد :
    الف ) بخاطر زمان شناسي و حفظ اتحاد نيروهاي درون نظام و فراجناحي بودن ايشان
    ب ) بخاطر ترس از شعارهاي مخالفين حاضر و تخريب بيش از پيش چهره شان نزد نيروهاي ارزشي
انتخاب يكي از دوگزينه ي فوق با شما !
۲- بسياري از چهره هاي مطرح نظام از همان روز اعلام نام ايشان براي امامت جمعه، از ايشان تقاضا كرده بودند : حال كه قرار است ايشان به نماز جمعه بيايند بهتر است بسياري از ترديدهايي را كه پيرامون خانواده و اطرافيان ايشان در ذهن مردم ايجاد شده با توضيحات كامل برطرف نمايند. اما دريغ از يك كلام !
 
آقاي هاشمي ! شما كه نگران ترديد بعضي از مردم درباره نتيجه انتخابات هستيد چطور ترديد عده ي بيشتري از مردم را درباره ي اطرافيان خود برطرف نمي كنيد ؟!!!
آقاي هاشمي ! شما لازم نيست براي مشكلات نظام مقتدرمان راه حلي « بیرون بیاورید » !!! همان که راه حلی برای تردیدهای میلیونها نفر از مردم نسبت به ثروت افسانه ای اطرافیانتان « بیرون بیاورید » !!! بس است.
آقای هاشمی ! فرض کنیم ۱۳ میلیون نفر درباره نتیجه ی انتخابات تردید دارند ( البته یقینا اینگونه نیست ، چه بسيار افرادي كه به موسوي رأي داده و نتيجه ي انتخابات را هم پذيرفته اند ) اما اقلا در طرف دیگر دو برابر این ۱۳ میلیون درباره ی نتیجه ی انتخابات هیچ تردیدی ندارند که خودتان هم اعتراف کرده اید !
آقای هاشمی ! اگر تردید ۱۳ میلیون نفر درباره ی نتیجه ی انتخابات ( باز هم با این فرض که قبول کنیم ۱۳ میلیون نفر مردد هستند ) اینقدر مهم است تردید حداقل ۲۵ میلیون نفری که نسبت به ثروت خاندان شما تردید دارند مهم نیست ؟!!! 
آقاي هاشمي ! ما كماكان منتظريم که براي ترديد هاي ما هم راه حلي « بیرون بیاورید » !!!
تذکر:
یقینا تعداد کسانی که درباره ی نتیجه ی انتخابات تردید دارند بسیار کمتر از ۱۳ میلیون نفر است و در مقابل کسانی که نسبت به ثروت خاندان شما تردید دارند بسیار بیشتر از ۲۵ میلیون نفرند.
باز هم تذکر:
البته مسأله ي ثروت تنها يكي از مسائلي است كه مورد ترديد است و الا ماجراهاي « دانشگاه آزاد » و همینطور دخالتهای بعضی اعضای خانواده در قراردادهای نفتی و و و و ... وقت و اطلاعات وسیع تری را می طلبد.
... یا علی.
.........................................................................
پی نوشت :
« در اثناي سخنان هاشمي درباره چين،عده‌اي از نمازگزاران شعار مرگ بر چين سر داده و عده‌ ديگر سوت و كف زدند كه متعاقب آن هاشمي از نمازگزاران خواست تا به دليل شرايط حاكم بر نماز جمعه اين هفته تهران، از سر دادن شعار خودداري كنند. »
عجب !!! سوت و کف در نماز جمعه !!! جالب اینکه جناب هاشمی این نماز جمعه را شبیه نماز جمعه های آیت الله طالقانی در اول انقلاب دانسته اند !!! راستی آن موقع ها هم در نماز جمعه سوت و کف می زدند ؟!!!
قرآن که می فرماید : و ما کان صلاتهم عند البیت الا « مکاء » و « تصدیه »
یعنی نماز مشرکان در کنار خانه ی خدا « سوت » و « کف » بود !!!
88
.........................................................................
باز هم پی نوشت :
خواندن این مطلب هم برای خنده بد نیست:
« گفتنی است همسر و 2 دختر هاشمی نیز در نمازجمعه قسمت خواهران حضور یافته بودند. همسر هاشمی که رو به جمعیت نشسته بود و هنگامی که بخش عمده‌ای از نمازگزاران شعارهای انقلابی سرمی‌دادند، وی رفتارهای تحقیرآمیزی از خود بروز می‌داد. »
رو به جمعیت ؟!!!!!! جل الخالق !
 ........................................................................
اينم فقط يه عكس طنزه ، لطفا برداشت بد نكنيد!
 
توسط :کیوان عزتی (یک استکان چای داغ)http://chaei.blogfa.com/post-134.aspx

عکس:سفر رئيس جمهور به مشهد

8

واکنش گسترده نخبگان سبز اندیش به مرگ مشکوک مایکل جکسون و بیانیه هزارم

michael-Jackson01شیخ اصلاحات: حتی اگر مایکل هم به من پول بدهد، می‌گیرم.

رضا خاتمی: درباره مرگ مایکل با سفیر انگلیس مذاکرات محرمانه‌ای خواهیم داشت.

اون یکی خاتمی: زنده باد مخالف مایکل جکسون!

میرحسین موسوی: در فرآیند قبض روح جکسون، تقلب صورت گرفته و مرگ وی باید ابطال شود.

بهزاد نبوی: تنها راه زنده ماندن خواننده‌های پاپ، برقراری رابطه با آمریکاست.

تاج‌زاده: اگر جنبش دانشجویی زنده بود، مایکل جکسون نمی‌مرد.

حجاریان: فشار از پایین و چانه زنی از بالا باعث مرگ جکسون شد.

سروش: مایکل جکسون و محمود دولت‌آبادی در جریان انقلاب فرهنگی بیشتر از من نقش داشتند!!

شیرین عبادی: همجنس‌بازان، بهاییان و وهابیت هم حق دارند در مراسم ختم جکسون شرکت کنند.

علی لاریجانی: صدا و سیما باید به بازماندگان مایکل جکسون هم تریبون بدهد!!!

اون یکی لاریجانی: تا خودش برنده انتخابات اعلام نشود، مرگ مایکل جکسون را باور نمی‌کند!

محسن کدیور: درباره مرگ مایکل جکسون قرائت‌های مختلفی وجود دارد.

غلامحسین کرباسچی: حتی اگر لازم باشد حاضرم کفش‌های مایکل جکسون را هم واکس بزنم.

مسیح مهاجری: در مشروطه هم خواننده‌های پاپ را منزوی کرده بودند!

زهرا رهنورد: چون جکسون داماد ایالت می‌سی‌سی‌پی بوده، پس ایرانی‌های مقیم آن قبرستان به موسوی رای داده‌اند.

همسر یکی از رجال سیاسی: اگر مشخص شود که مایکل جکسون، سخت جان داده است مردم باید به نشانه اعتراض به خیابان‌ها بریزند.

ابطحی: چرا مرا گرفته‌اید، بروید خاتمی را بگیرید!

باهنر: بهترین راه برای پایان دعوا بر سر ارث و میراث مایکل جکسون، تمکین در برابر قانون است.

نتانیاهو: از کسانی که در مجلس ختم جکسون، سطل آشغال آتش بزنند و اموال عمومی را غارت کنند، حمایت می‌کنیم.

علی مطهری: حضور یک فرد اصلاح‌طلب در زیر تابوت مایکل جکسون لازم بود.

قالیباف: خسارت‌های وارده از مرگ جکسون به شهر تهران را دولت باید پرداخت کند!!

محسن رضایی: به دلیل شرایط ویژه کنونی از شرکت در مراسم ختم جکسون انصراف می‌دهم

شیخ اصلاحات(دو باره) : حتی اگر مایکل هم به من پول بدهد، می‌گیرم.

به نقل از:  http://hejdahomintavalod.blogfa.com

در همین حال بیانیه سبز جدیدی منتشر شد : بیانیۀ هزارم موسوی!

ملت ایران!چه سلامی! چه علیکی!
چرا ساکت نشسته اید؟مگر شاهد نبودید که حتی خود احمدی نژاد هم به من رأی داد،ولی بعد از روز انتخابات خودش را برنده اعلام کرد.
مگر نمی دانید من ترک هستم. همسرم لراست.دخترم را به یک کرُد شوهر داده ام.و پسرم با یک دختر عرب ازدواج کرده است.همسر پسرخاله ام اهل شمال است و شوهر دختر عمه ام بچۀ جنوب. خودم دوران مقدس سربازی را در اصفهان بوده ام و قبر پدرم در شیراز است.مردم مشهد مرا « داداش» صدا می کنند و وصیت کرده ام بعد از مرگم مرا در یزد به خاک بسپارند. برادر زاده ام دانشجوی کرمان است و خواهر زاده ام ساکن بوشهر.
این همه دلیل نشان می دهد که همۀ مردم ایران به من رأی داده اند.
از ایرانی های خارج نشین نگویید که بابت هر کدام دلایل قاطعی دارم.
درامریکا شوهر خاله ام یک مزرعۀ بزرگ دارد. و در اروپا برادر همسرم کاشی کار ماهری است. باجناق سابقم بعد از طلاق همسر پنجمش ساکن قارۀ افریقا است. و مردم استرالیا تخته های موج سواری را از مغازۀ پسر عمویم می خرند.
پس با این همه دلایل مهم چگونه ممکن است که من رأی نیاورم؟
از شما تقاضا دارم به خیابان ها بریزید و به نشانۀ اعتراض قلیان ها را به آتش بکشید.چرا که دولت احمدی نژاد با واردات گستردۀ شلنگ قلیان از چین ، صنعت شلنگ قلیان سازی کشور را نابود کرده است.

اگر همچنان به سکوت خود ادامه بدهید به سیم آخر می زنم و جلوی نهاد ریاست جمهوری خود را حلقه آویز می کنم. پس اگر می خواهید رئیس جمهور اصلی خود را از دست ندهید به پا خیزید!

موسوی!
خرداد ۱۴۲۰ هجری شمسی

به نقل از :  http://www.zadboom.persianblog.ir

منبع: تغلب سبز

رويكرد دوگانه رسانه هاي غربي در قبال دو قتل

يك پايگاه خبري لبنان در گزارشي با اشاره به كشته شدن زن محجبه مصري در آلمان به مقايسه نحوه پوشش خبري آن با قتل «ندا آقا سلطان» در رسانه هاي غربي پرداخت و نوشت: «كشته شدن ندا در ايران به يكي از سوژه هاي ]رسانه هاي[ جهاني تبديل شد اما قتل الشربيني در آلمان كاملا ناديده گرفته شده است.»

به گزارش فارس، پايگاه خبري لبناني «مناص» در گزارشي با اشاره به كشته شدن زن محجبه مصري در آلمان به نوع متفاوت پوشش خبري آن با قتل ندا آقاسلطان در جريان ناآرامي هاي اخير در ايران پرداخت و نوشت: دو خانم در دو كشور كشته شدند. ندا آقاسلطان در ايران در جريان ناآرامي هاي اخير مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در حالي كه «مروه الشربيني» در داخل يك دادگاه آلماني توسط 18 ضربه چاقو كشته شده است. مرگ هركدام از اين دو براي خود داستاني جداگانه دارد اما كشته شدن ندا در داخل ايران به يكي از سوژه هاي ]رسانه هاي[ جهاني تبديل شد اما قتل الشربيني در آلمان كاملا ناديده گرفته شده است.

اين در حالي است كه در روز نخست ماه جولاي «مروه الشربيني» يك بانوي محجبه و محقق مصري كه در آلمان زندگي مي كرد در داخل يكي از دادگاه هاي آلمان در شهر «درسدن» با 18 ضربه چاقو در مقابل ديدگان فرزند سه ساله خود كشته شد.

اين حادثه ابتدا با درگيري لفظي بين الشربيني و اين مرد در پاركي در شهر درسدن شروع شد كه در ادامه فرد آلماني اين زن مصري را به خاطر حجاب تروريست خطاب كرد و با حمله به او حجاب را از سر وي برداشت. در ادامه با شكايت زن به دادگاه آلمان، اين فرد آلماني محكوم به پرداخت 750 يورو شد اما در دادگاه استيناف، مرد آلماني با حمله به اين بانوي مصري با 18 ضربه چاقو وي را به شهادت رساند. اما هنگامي كه همسر الشربيني براي نجات همسرش از ضربات چاقو به كمك وي رفت توسط ماموران امنيتي دادگاه آلمان هدف شليك گلوله قرار گرفت.

نكته مهم در اين ميان اينكه مرگ مروه توسط هيچ يك از رسانه هاي غربي گزارش نشد تا اينكه در مراسم خاكسپاري وي اعتراضات در مصر فوران كرد و به اوج خود رسيد.

گزارش هايي كه بعد از اين حادثه نيز مخابره شد تنها بر روي اعتراضات تمركز كرد و جنايتكار اين حادثه را نيز فردي كه داراي عقايد شخصي بوده معرفي كردند.

واقعيت آن است كه رسانه هاي غربي هر آنچه را كه در راستاي منافع و دستورالعمل هايشان باشد، انتخاب مي كنند.

مقايسه مرگ اين دو زن نشان از آن دارد كه در اروپا و جوامع غربي مگر نفر دوم ]الشربيني[ معني و اهميتي در مفاهيم تاريخي، سياسي و اجتماعي آنها ندارد.

آليكس دبليو كه از وي در رسانه ها به عنوان شخصي كه داراي عقايد شخصي است ياد مي شود و با 18 ضربه چاقو مروه را در داخل دادگاه به قتل رسانده است حاصل جامعه اي است كه وي در آن زندگي مي كند.
قتل مروه بايد اين نگراني را افزايش دهد كه در طي دهه هاي اخير و به خصوص از اواسط دهه 90 ميلادي قرن گذشته نژادپرستي نهفته اي يا شايد غير نهفته اي عليه مسلمانان در حال افزايش است.

نبود يك گزارش در مورد اين قتل و به صدا در نيامدن زنگ خطري كه پس از اين قتل شنيده نشد، كتماني را در اين جوامع غربي نشان مي دهد كه در حال فرو بردن اين جوامع در خود است.

در حالي كه اروپايي ها درباره آزادي و پذيرش ديگران سخن مي گويند و زماني كه اروپايي ها درباره خطر نژادپرستي و فرقه گرايي در كشورهاي جهان سوم حرف مي زنند و هنگامي كه اروپايي ها درباره سخنراني هاي كينه جويانه و ضد يهوديت هشدار مي دهند، ما نژادپرستي، تبعيض و سخنراني هاي كينه ورزانه را كه وجهه قانوني نيز يافته اند را در فرانسه، ايتاليا، هلند، آلمان، اتريش، دانمارك و ديگر كشورهاي دموكراتيك مي شنويم.

غيبت داستان مروه الشربيني از جريان عمومي رسانه هاي غربي و كوتاهي درباره آغاز بحث در مورد خطر فوري نژادپرستي ضد مسلمانان نشان از عمق مشكل داشته و آينده اي تاريك براي مسلمانان در اروپا را ترسيم مي كند.
مسلماناني نظير ندا فقط هنگامي در داستان هاي خبري رسانه هاي غربي جلوه پيدا مي كند كه به اين جريان خبري آنها كه اسلام يك خطر براي آزادي است كمكي كند در حالي كه مسلماني نظير مروه كه نژادپرستي غربي ها را نشان مي دهد و چالشي براي آنها به شمار مي آيد از جاي داشتن در اخبار آنها باز مي ماند.

موسوی ماند و حوضش!

 
با دقت در روند تحولات یک ماهه اخیر می توان نقش ماهیگیری به سبک اصلاح طلبی را به خوبی مشاهده نمود. هفت تیر کشان سیاسی که فقط منتظر آب گل آلود هستند تا بر موج مردم مظلوم سوار شوند و عقده های سالیان دور از قدرت خود را بگشایند.
علیرغم همه ضعف ها و نقص های مدیریت امنیتی کشور در ایام انتخابات، بالاخره با کوشش نیروهای فداکار بسیجی و امنیتی و تلاش موثر صدا و سیما با استفاده از کارشناسان و متخصصان عملیات روانی، کودتای رسانه ای  و نرم دشمن خنثی شد و با افشای ماهیت اصلاح طلبان شورشی، صف آنان را از مردمی که سلیقه ای بجز احمدی نژاد داشتند، جدا کرده تا تعداد کل یاران براندازی سبز موسوی (نه رای دهندگان به موسوی) مشخص شود.

حنای موسوی دیگر رنگی ندارد. موسوی به غلط تصور کرد که هر کس به او رای داده پس به براندازی سبزش و مقابله او با ارکان نظام یعنی ولایت فقیه و شورای نگهبان پیوسته. به نمودار زیر نگاه کنید:


این نمودار که از بخش آنالیز روندهای گوگل Trends google تهیه شده نشان می دهد که تشنگی افکار عمومی نسبت «بیانیه های موسوی» تا چه اندازه بوده است. اوج جستجوی کاربران اینترنتی برای یافتن بیانیه موسوی مربوط به 13 ژوئن (23 خرداد) یعنی یک روز پس از انتخابات است. موضع موسوی که مشخص شد افکار عمومی به موسوی و بیانیه هایش بی اعتنا شد.

یک اوج دیگر در جستجوی افکار عمومی نسبت به بیانیه های موسوی مشاهده می شود و آن 20 ژوئن (30 خرداد) است که مربوط به روز پس از خطبه های نماز جمعه رهبری است که آن هم مردم می خواستند ببینند که موسوی چه نظری درباره این خطبه ها داشت که البته موسوی تا چند روز هیچ بیانیه ای نداد و افکار عمومی از اطراف موسوی و افاضاتش پراکنده شدند و موسوی ماند و کوله باری از سیاه کاری و بیانیه های بی خواننده و اسناد مالی بی صاحب و سرمایه یک عمر فعالیت سیاسی که بر باد رفته.

موسوی اساساً سرهنگ بی هنگ شد و اکنون خس و خاشاک مورد اشاره احمدی نژاد ظاهر شد زیرا سیلاب فروکش کرده و از آن چه که در چند متر ارتفاع روی سطح آب خودنمایی می کرد چیزی باقی نماند.

پی نوشت:

۱- یکی پیدا بشه موسوی رو از خواب بیدار کنه!

۲- ممکن است موسوی فردا نمودار بالا را یک توطئه کثیف و مهندسی آمار سازی بنامد!

--------------------------

تکمیل:

دیروز که نمودار فوق تهیه شد اطلاعات مربوط به جستجوی واژه "بیانیه میرحسین" از کل شهرهای ایران بود ولی امروز نموداری که به دست می آید فقط مربوط به تهران است! و بقیه شهرها اطلاعاتشان نمودار نمی شود!

البته ناگفته نماند که با توجه به تهیه نمودار بر اساس اطلاعات لحظه ای گوگل و همینطور شینطت گوگل که بر هیچ کس پوشیده نیست، نمودار ممکن است در طول زمان تغییر کند. بنابراین این وبلاگ ان شاالله من بعد به هیچ عنوان به گوگل استناد نخواهد کرد و همین یک بار هم اشتباه شد.

ستادهایی بر اساس شهوت

برداشت اول: حب جاه و مقام آخرین رذیله ایست که از قلب انسان مومن خارج می گردد

هنوز چند روزی به ایام عید نوروز باقی مانده بود و میرحسین موسوی خود را هم اصلاح‌طلب می دانست، هم اصولگرا .

او در جلسات داخلی اعلام می کرد که به هیچ ستادی احتیاج نداشته و با اطمینان بیان می کرد، تنها نام او برای رأی‌آوری وی کافی است.

موسوی که 20 سالی از فضای سیاسی کشور دور بوده و در طول این سالیان هیچ فعالیت سیاسی، سازمان و تشکیلاتی را شکل نداده بود، با زدن دست رد به سینه احزاب اصلاح‌طلب، سعی در نشان دادن چهره‌ای مستقل را که هم اصولگراست و هم اصلاح‌طلب، داشت.

اما او با اولین سفرهای خود به شهرهای استان خوزستان دریافت که فاصله بین تحلیل های او و واقعیت های جامعه بسیار زیاد است. او نیز همانند رقیب آن‌زمان خود سید محمد خاتمی، با یک حساب سرانگشتی میان استقبال میلیونی مردم از احمدی‌نژاد در مقایسه با استقبال های چند هزاری نفری خود، دچار همان اضطرابی شد که پیش از آن سید محمد خاتمی را دچار کرده بود.

بعد از سفر به خوزستان بود که جلساتی به‌صورت اضطراری با رؤسای سازمان های مجاهدین، مشارکت و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی به درخواست موسوی برگزار گردید. موسوی و لایه نزدیک وی دریافته بودند که در جغرافیای وسیع و بزرگ ایران عزیز نمی توانند، همانند احمدی‌نژاد و برگرفته از الگوی حرکتی او در تیرماه سال 84 بدون حزب و تشکیلات و منابع مالی، بی گدار به آب بزنند.

موسوی در جلسات از این گروه‌ها و شخصیت ها به‌صورت رسمی درخواست کرد تا امکانات، ستادها و تشکیلات خود را رسماً در اختیار وی قرار دهند. در مقابل او نیز تعهد کرد که:

-از آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی به‌صورت علنی و شفاف حمایت کرده و خود را ادامه دهنده راه دولت‌های آنان معرفی نماید.

-او پذیرفت تبعیت لازم را نسبت به برنامه‌ها و راهبردهای مصوب مجموعه های نامبرده داشته و با بیان انتقادات معناداری از احمدی‌نژاد دست به طرح مباحثی چون خفقان، دیکتاتوری، دروغ‌گویی، تحدید آزادی مطبوعات و... بزند.

موسوی دیگر دو پهلو صحبت نمی کرد، او دیگر باید افرادی را راضی نگه می داشت و قصد داشت دیگر اصولگرا نباشد. از نهضت آزادی و مجاهدین صریحاً دفاع می‌کرد و از آزادی جوانان می گفت، به سبک امریکایی ها همسرش را در کنار خود به مکان‌های مختلف می برد، دوران اصلاحات و سازندگی را دوران درخشان انقلاب می نامید و وضع موجود را با دوران قجری مقایسه می‌کرد.

 

برداشت دوم: ستادهایی بر اساس شهوت

ستادهای سازمان مجاهدین و مشارکت که فقر کادر و نیروی انسانی طراح در اطرافیان موسوی، کار سازماندهی را برعهده گرفته بودند، عناصر اصلی‌اشان در انتخابات نهم در قالب ستادهای معین گرد هم آمده بودند، مطالعه و تحلیل بر روی مکانیزم رأی آوری دکتر احمدی‌نژاد در انتخابات سال 84 در مردمی کردن انتخابات و "تبلیغات چهره به چهره" و 3 سال مطالعه بر روی "انقلاب‌های مخملین" و همچنین مطالعه بر روی نحوه سازماندهی در "شبکه های گلدکوئست و شرکت های هرمی" و همچنین نحوه سازماندهی در "سازمان منافقین" در ابتدای انقلاب باعث شده بود تا در طول این 3 سال، کار شناسایی و سازماندهی سرشاخه ها به آرامی بر 2 مبنا صورت بگیرد:

1 - تشکیل سازمان رأی و شناسایی سرشاخه ها بر مبنای جذب چهره به چهره و هر نفر یک ستاد

2 – سازماندهی بر اساس تیم سازی‌های کوچک و تشکیل تیم های مختلط با حضور دختران و پسران و استفاده از جاذبه شهوانی برای فعالیت و پایداری بیشتر تیم‌ها

با چنین نگاهی بود که اولویت کاری در ستادها حول محور سازماندهی دختران فیروزه ای قرار گرفت. در وهله اول جذب دختران فعال در دانشگاهها و به‌خصوص دانشکده های هنر و معماری دانشگاه‌های تهران و همچنین خبرنگاران روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها در دستور کار قرار گرفت. این دختران پس از معرفی به ستاد مرکزی و طی دوره ای خاص و پس از اطمینان خاطر به ستاد اصلی سازماندهی معرفی می شدند.

تیم‌های 3 تا 5 نفره مختلط نوعاً با حضور یک یا دو نفر از این دختران نوعاً جذاب شکل می گرفت. فضای صمیمی و آزاد حاکم بر ستاد مابین دختران و پسران و میزهای دایره ای که در آن دختران و پسران با یکدیگر دست داده و ساعت‌ها به صحبت و.. می پرداختند، زمینه جذب خوبی از دید آنان بود.

تیم‌ها با سرشاخه های مشخص به میادین، خیابان‌ها و محله‌های مشخص با وسایل نقلیه در اختیار گذاشته شده، اعزام شده و در آنجا با بحث با مردم به یارگیری از میان همراهان می‌پرداختند. در حالی که برای همه این دختران، تلفن‌های همراه ایرانسل خریداری شده و کارت ویزیت با نام مستعار تهیه شده بود، دختران تنها کارت‌های ویزیت خود را در اختیار جوانان همراه قرار می دادند.

هزینه برنامه های مداوم کوهپیمایی، سینما و هزینه های جانبی دیگر! در طول روز از سوی ستاد پرداخته می شد و به دختران گفته می شد هر فرد باید حداقل 10 پسر را جذب نماید. توصیه و تأکید بر جذب افراد از کارگر و جوان و... با اصطلاح "روابط عمومی بالا " تأکید مستمر ستاد است.

برای تمامی افرادی که قصد عضویت در ستاد را داشتند، کارت عضویت عادی صادر شده و در صورت 4 بار حضور در برنامه های خیابانی و گزارش آن توسط سرتیم مربوطه، فرد کارت عضویت فعال دریافت نموده و مابین 50 تا 100 هزار تومان روزانه دریافت می‌کرد. هزینه های سرسام آور برای یک ستاد که یکی از آقازاده‌های معروف آن را در حدود 800 میلیارد اعلام کرده بود. رشد در سلسله مراتب تا رسیدن به مرحله سرتیمی با گرفتن ستاره‌های مختلف ادامه می یافت.

تبدیل ستادها و خیابان‌ها به جشن پارتی‌های بی دردسر که نمونه هایی از آن در طرح زنجیره انسانی از راه آهن تا تجریش دیده شد، محل مناسب و بدون دردسری برای دختران و پسران برای ارتباط گیری و... بود.

تبلیغ بسیار پرحجم و مداوم احتمال تقلب که پس از مناظره احمدی‌نژاد با موسوی شدت گرفته بود و همچنین انتشار گسترده نظرسازی‌های ساختگی با اختلاف آراء 30 درصدی به‌صورت روزانه میان شبکه و ایجاد تنفر از حامیان احمدی‌نژاد و غرق شدن دختران و پسران در روابط عاطفی سنگین، گلخانه ای از اقلیتی را تشکیل می داد که خود را اکثریت و سراسر ایران را همانند بالا شهر تهران می پنداشت و خود را مهیای هر کاری کرده بود.

 

برداشت آخر: الیس الصبح بقریب

مقام معظم رهبری در سال 75 به خواص جامعه جنگ احد را مدام یادآوری می کردند. جنگی که به‌خاطر دنیاطلبی و غفلت خواص با عدم پیروزی همراه شد. در سال 84، اوضاع کشور را با تمثیلی از جنگ بدر تحلیل کردند که گاه عده قلیلی بر عده کثیری غلبه می یابند.

سال 88، سالی بود که تعبیر جنگ احزاب از لسان مبارک رهبر معظم انقلاب برای تحلیل شرایط روز کشور صادر شد، جنگی که در آن تمام دنیای کفر در برابر تمام جبهه اسلام ایستاده بود.

تمام تجربیات شیطانی و امکانات و آموزش‌ها و نیروهای داخلی و خارجی دنیای کفر آمده بودند تا اسلام نباشد. آنان علاوه بر جبهه گیری خارجی می خواستند از درون توسط متحدان کینه توز خود دنیای اسلام را متلاشی کنند. جنگ احزاب، جنگی بود که در آن عملا جنگی صورت نگرفت و غائله تنها با یک ضربت سردار اسلام علی‌ابن ابی‌طالب بر سر عمروبن عبدود خاتمه یافت. ضربتی با ارزش‌تر از عبادت انس و جن در طول تاریخ...

سال 87 سال جنگ احزاب، با تمام سختی هایش گذشت، شبکه نفاق و تمام حربه های شیطانی آنان و نحوه سازماندهی آنان و سرشاخه ها و رابطین آنان با دنیای کفر و.. همه شناسایی شدند. ( هر چند که ممکن است بیرون آزادانه در حال زندگی باشند)

صلح حدیبیه نیز صورت گرفت.

صلحی که به تعبیر رهبری انقلاب، مقدمه ای بود برای فتح عظیم مکه و شکستن بت های بزرگ عالم...

پس دنیای کفر بداند که از امروز به بعد ما از موضعی دیگر با آنان سخن خواهیم گفت...

دنیای کفر باید بداند و می داند که آن روز که پرچم "یالثارات الحسین" مهدی فاطمه شکننده دروازه های شرک و بت‌پرستی خواهد شد، نزدیک است. آن‌قدر نزدیک که این ندا برایمان آشناتر از گذشته است که:

الصبح، الیس الصبح ب

درخواست احمدی‌نژاد برای معرفی قاتل نداآقاسلطان

رئیس جمهور در نامه‌ای به آیت الله شاهرودی رییس قوه قضاییه ضمن مشكوك دانستن قتل نداآقا سلطانی خواستار رسیدگی جدی به موضوع قتل و شناسایی عوامل جنایت شد.

به گزارش دفتر امور رسانه‌های ریاست‌جمهوری، متن كامل نامه رئیس‌جمهور به رئیس‌ قوه قضائیه به شرح ذیل است:
حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضاییه
سلام علیكم
مستحضرید كه یكی از شهروندان محترم به نام سركار خانم ندا آقا سلطان در مورخ 30/3/88 توسط عوامل ناشناس به طور كاملا مشكوكی در یكی از خیابان های تهران به ضرب گلوله كشته شدند . با توجه به حاشیه سازی های فراوانی كه در خصوص این حادثه دلخراش صورت گرفته و شانتاژ تبلیغاتی وسیع رسانه های بیگانه و قراین و شواهد فراوان دیگر ، دخالت مخالفین و معاندین ملت ایران برای بهره برداری های سوء سیاسی و مشوه نمودن چهره پاك جمهوری اسلامی قطعی به نظر می رسد.
لذا تقاضا دارد، دستور فرمایید تا دستگاه قضایی با جدیت هر چه بیشتر به موضوع قتل آن مرحومه رسیدگی و عوامل جنایت را شناسایی و محاكمه و نتیجه را جهت اطلاع مردم شریف منتشر نماید.
                                                                                           با تشكر
                                                                                    محمود احمدی نژاد

تاییدنهایی انتخابات دهم ریاست جمهوری

سخنگوي شوراي نگهبان:
پرونده انتخابات رياست جمهوري بسته شد

خبرگزاري فارس:عباسعلي كدخدايي تصريح كرد كه با اعلام تائيد نهايي صحت انتخابات، پرونده دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري بسته شد.


عباسعلي كدخدايي در سخناني پس از تأييد نهايي صحت انتخابات از سوي شوراي نگهبان گفت: امروز دوشنبه پس از اين‌كه نتوانستيم با نامزدهاي معترض به توافقي برسيم تصميم گرفتيم براي اطمينان بيشتر بين هواداران كانديداها و مردم كار بازشماري 10 درصد از صندوق‌هاي رأي در سراسر كشور را از ساعت يك بعدازظهر تا 8 شب و در حضور معتمدين محل و ائمه جماعات انجام دهيم و براي اين كار از نمايندگان نامزدها دعوت كرديم در جريان بازشماري حضور داشته باشند كه برخي از آنها شركت كردند.

ادامه نوشته

شهادت آیت الله بهشتی و72تن ازیارانش در7تیر 1360

 
روز هفتم تير ماه 1360 اگر چه روزي است كه ملت ايران ، شهيد بهشتي كه خود «‌يك ملت بود براي اين ملت ما » و نيز 72 تن از ياران انقلاب را از دست داد ، اما در عين حال روزي است كه چهره منافقين كوردل بيش از پيش براي همگان آشكار شده و صفوف انقلاب اسلامي را مستحكم‌تر ساخت. در اين روز شهيد بهشتي و تعداد زيادي از اعضاي حزب جمهوري اسلامي در دفتر مركزي اين حزب در سرچشمه تهران جلسه‌اي داشتند . اما منافقين كه منطقي جز ترور و خشونت نداشتند با بمب گذاري ، شهيد بهشتي و 72 نفر از ياران ايشان كه داراي مسؤوليت‌هايي همچون نمايندگي مجلس ، وزارت و ... داشتند به شهادت رساندند. شهيد مظلوم بهشتي از پيشتازان نهضت اسلامي بود و با درك و بينش عميقي كه از اسلام و مسائل روز داشت همواره در سنگرهاي فرهنگي ، علمي و مبارزاتي نقش مهمي ايفا نمود. ايشان از معماران نظام اسلامي بودند كه نقش مهمي در تهيه قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي داشتند . همچنين بينش عميق و كار براي ايشان باعث شد كه جهت نظم بخشيدن به فعاليتهاي جريان روحانيت و جريانهاي اصيل اسلامي « حزب جمهوري اسلامي »‌ را تأسيس كنند. ايشان همچنين رياست ديوان عالي كشور را بر عهده داشت و همواره از سوي ضد انقلاب و جريانهاي ناپاك مورد تهمت و افترا قرار مي‌گرفت اما در راه اهداف اسلامي حضرت امام و نظام جمهوري اسلامي ايران هيچگاه از پاي ننشست . چنانكه حضرت امام در پيام خود به مناسبت شهادت ايشان فرمود: شهيد بهشتي مظلوم زيست و مظلوم بود و خار چشم دشمنان اسلام بود.

مشاور شهيد رجايي:آقاي موسوي!بني صدر چه کرده بود که شما نکرديد؟

مشاور شهيد رجايي با ارسال نامه سرگشاده اي خطاب به ميرحسين موسوي اعلام کرد:آقاي موسوي!چرا در اين انتخابات با آنهمه توصيه هاي حکيمانه و دردمندانه ولي فقيه زمان ، با زيرکي خاص از اطاعت معظم له سرپيچي کرديد؟خودتان داوري کنيد، بني صدر چه کرده بود که شما نکرديد؟

ادامه نوشته

انتشار صورتجلسات بازشماری صندوق‌ها با حضور نمایندگان رضایی

وزارت كشور در واكنش به ادعاهای نماینده محسن رضایی برای پیگیری شكایات انتخاباتی، اسنادی را منتشر كرد كه نشان می‌دهد ادعاهای این فرد خلاف واقعیت است.

به گزارش رجانیوز، روز چهارشنبه پس از آنكه نامه انصراف محسن رضایی از پیگیری شكایاتش به شورای نگهبان منتشر شد، دكتر كدخدایی سخنگو و معاون این شورا درخصوص این نامه تصریح كرد: به نظر ما حركت خوبی بود و آقای رضایی وضعیت را درك كردند كه از این جهت قابل قدردانی است اما نتایجی كه از بازشماری‌های صورت گرفته به‌دست آمد، نشان از افزایش میزان آرای آقای رضایی ندارد و در یكی دو مورد كاهش هم داشته است.

در واكنش به این اظهارات، علی‌احمدی نماینده محسن رضایی برای پیگیری شكایات انتخاباتی ادعا كرد بازشماری آرا به دلیل همكاری نكردن شورای نگهبان و وزارت كشور، در هیچ یك از استان‌ها و حوزه‌های مورد توافق صورت نگرفته است. در استان كرمانشاه نیز كه بازشماری آغاز شده بود، به دلیل عدم دسترسی نمایندگان ما به همه كنترل‌های لازم و فرم‌های كلیدی 22،23،28و 29 این بازشماری در همان آغاز متوقف شده است؛ بنابراین، سخنان آقای كدخدایی و اطلاعیه ستاد انتخابات كشور، خلاف واقع بوده و تكذیب می‌شود.

وی حتی تهدید كرد كه اگر آقایان اظهارات خلاف واقع را تكذیب نكرده و به چنین سخنانی ادامه دهند، آنگاه مجبور خواهیم شد، مكاتبات با شورای نگهبان و دلایل و مستنداتی كه منجر به انصراف و پیگیری نكردن آقای رضایی از بازشماری آرا شده است، منتشر كنیم تا ملت شریف ایران در جریان حقایق این اقدام و رخدادهای پشت صحنه آن قرار گیرند.

اما وزارت كشور امروز در واكنش به ادعای نماینده محسن رضایی اخیرا مبنی بر اینكه بازشماری آرا در حوزه‌های مورد توافق صورت نگرفته است، تصویر صورتجلسه 5 حوزه دیگر را نیز منتشر كرد.

كمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات كشور اعلام كرد: همانطور كه در صورت‌جلسات مشاهده می‌شود، نمایندگان دكتر محسن رضایی در بازشماری آرا حضور داشته‌اند و صورتجلسات را امضا كرده اند. بدیهی است كه اگر صندوق‌های بازشماری شده مورد توافق دكتر محسن رضایی نبود، قاعدتاً نمایندگان ایشان نیز نباید در بازشماری آرا حضور می‌یافتند.

ستاد انتخابات در پایان اطلاعیه خود به تهدید نماینده رضایی نیز واكنش نشان داده و خاطر نشان كرده است: به هر حال علاوه بر این صورتجلسات، در صورت نیاز، در آینده صورتجلسات دیگر نیز كه به امضای نمایندگان دكتر محسن رضایی رسیده است برای استحضار ملت شریف ایران منتشر خواهد شد.

اما نكته قابل توجه این است كه در حال حاضر خبر مربوط به ادعای نماینده محسن رضایی از روی صفحه اول سایت تابناك ارگان اینترنتی وابسته به رضایی حذف شده است.

تصاویر 5 صورتجلسه منتشر شده از سوی ستاد انتخابات كشور در زیر آمده است:

اللهم اید قائدنا الخامنه ای

در روز 6 تیر ماه 1360، ‌حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای كه نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و نیز امامت جمعه تهران را بر عهده داشتند در مسجد ابوذر تهران جهت پاسخ به پرسشهای مردم پشت تریبون قرار گرفتند، اما انفجار ضبط صوت بمب‌گذاری شده باعث شد از سمت راست بدن مورد اصابت تركشها قرار گرفتند. روی قسمتی از ضبط صوت كه در محل انفجار افتاده بود عبارت «هدیه گروه فرقان»‌ كه با ماژیك نوشته شده بود به چشم می‌خورد.

عیادت محمدعلی رجایی از آیت‌الله خامنه‌ای

اسرائیل: امیدواریم موسوی تا ایستگاه آخر بیاید

سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با حمایت از آشوبگرانی كه به بهانه انتخابات اقدام به جنایت و تخریب اموال عمومی و مردم كردند، تصریح كرد: آنها دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی بودند نه اعتراض به انتخابات یا ابطال آن.


این سایت می نویسد: چه قدر دردناك و توهین آمیز است كه خواسته آنها را در حد ابطال انتخابات تقلیل می دهند. این حركت، مثل قطاری است كه در آغاز هر یك به منفعتی كه در آن می بیند، سوارش می شود و آنجا كه در مسیرش منافعش را زیر می گیرد، پیاده می شود. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای كاش آقای موسوی بتواند تا ایستگاه آخر كه همانا سرنگونی جمهوری اسلامی است همراه شود.


این منبع صهیونیستی می افزاید: حتی پافشاری بر ابطال انتخابات تایید رژیم است. زیرا همین انتخابات، رأی ریخته شده به حساب جمهوری اسلامی است كه هیچ مشروعیتی ندارد. نامزد ها هم از صافی شورای نگهبان عبور كرده اند. شعار ابطال انتخابات، ناكارآمد است. باید با تمامی نیرو، حول سرنگونی جمهوری اسلامی متمركز شد.


همزمان آویگدور لیبرمن وزیرخارجه رژیم صهیونیستی از كشورهای غربی خواست آشكارا از آشوبگران حمایت كنند. نتانیاهو نیز در جریان سفر به ایتالیا با كتمان و انكار حضور 85 درصدی ملت ایران پای صندوق های رأی و دادن 5/24 میلیون رأی به انقلابی ترین نامزد گفت: 75 درصد مردم ایران خواستار تغییر رژیمند و اگر غرب امروز فشار سنگین علیه ایران نیاورد پس كی می خواهد با ایران درگیر شود.
گفتنی است هفته گذشته چند تیم تروریستی وابسته به موساد توسط وزارت اطلاعات به دام افتادند. آنها با هدف تخریب و ایجاد آشوب وارد كشور شده بودند.